محسن رضایی گفتگویی با روزنامه جوان انجام داده که در آن به نکات قابل توجهی اشاره کرده است. مهمترین بخشهای اظهارات محسن رضایی به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وی میخوانید:
- من برای تحول فرهنگی و اقتصادی در جامعه از سپاه خارج شدم معتقد بودم که نباید از ابزار نظامی برای این ایده استفاده کرد و اولین مسالهای که طرح کردم نهضت فرهنگی بود و چندین هدف داشتم. اول از همه باید بگویم که خروج من از سپاه، پس از موافقت و تائید مقام معظم رهبری صورت گرفت. من سه سال قبل از زمان خروجم از سپاه این موضوع را با معظم له طرح کردم و ایشان فرمودند که شما صبر داشته باشید تا خودم زمان این موضوع را به شما اطلاع دهم. درست پس از خرداد 76، ایشان بنده را صدا کردند و فرمودند، «حالا میتوانیم در خصوص خروج شما از سپاه صحبت کنیم و اگر استدلالهای شما در این زمینه درست بود، من با کناره گیری شما از فرماندهی سپاه موافقت میکنم.» بنده سپس گفتم اگر شما قانع نشدید، تکلیف چیست که ایشان در پاسخ فرمودند، «باید بمانید». درست پس از یک ساعت و چهل و پنج دقیقه صحبت، حضرت آقا فرمودند: « من قانع شدم». بنابراین اینکه گفته میشود، محسن رضایی بدون نظر رهبری از سپاه خارج شد، کاملا اشتباه و فضا سازی علیه من است که البته بنده در موقع خاص به این موضوع پاسخ خواهم داد. قطعا با انتشار خاطرات من، همه به تفصیل خواهند فهمید که چه سخنانی میان بنده و ایشان رد و بدل شده است.
- زمانی که بنده از سپاه خارج شدم، وارد یک فضای سیاسی آرایش گرفته شدم. چراکه زمان آقای هاشمی فضای سیاسی آرایش خاصی نداشت و نوعی انسداد سیاسی و فضای سیاسی بستهای در جامعه وجود داشت اما در زمان دوم خرداد فضای سیاسی باز شده بود ولی آرایش جدید را بخود گرفته بود و این فضا قابل تغییر نبود اما امروز شاهد هستیم که این فضای سیاسی در پایان عمر خود است و اصلاح طلبان از خط خارج شدهاند.
- البته اصولگرایان نیز به عنوان یک جناح، (نه به عنوان یک اندیشه) تعادل خوبی ندارند و هرچه دست و پا میزنند تا این تعادل حفظ شود و سرپا بمانند موفق نمیشوند.
- این موضوع مربوط به امسال نیست بلکه از سال 84 با حضور چند کاندیدای اصولگرا در کنار هم و سپس تکرار این موضوع در سال 88 و امروز، بیانگر این حقیقت است که جناح اصولگرایی نمیتواند در فضای سیاسی پویایی خود را داشته باشد. در عین حال اندیشه اصولگرایی یک جریان بسیار قوی است که بی شک ادامه پیدا خواهد کرد. بنابراین ما وارد یک آرایش سیاسی جدیدی در کشور شدهایم که در این فضا اندیشههای نو میتواند بسیار مطرح شود.
- گرچه بر این موضوع نیز معتقدم که اصولگرایی و اصلاح طلبی ادامه پیدا خواهد کرد اما نه به شکل فعلی و با افراد کنونی...
- خیلیها در تدوین سند چشم انداز بیست ساله کشور دست داشتند ولی من برای اولین بار این موضوع را خدمت حضرت آقا طرح کردم و آقا هم فرمودند که این یکی از گمشدههای است که باید در کشور دنبال شود و جای این گمشده در مجمع تشخیص است. سپس ایشان موضوع را به مجمع ابلاغ فرمودند. البته بنده نمیخواهم بگویم که همه سند چشم انداز را من طراحی کردهام اما واقعیت این است که نقش زیادی در تدوین سیاستها و چشم اندازها داشتهام.
- {خاطرم هست که روزی هاشمی با استناد به نامه شما به حضرت امام (ره) مدعی شدند که امام تحت فشار قطعنامه 598 را پذیرفت} این حرفها اهانت به امام است. هیچ کسی قدرت فشار به امام را نداشتند. همه مردم با امام بودند. به اعتقاد من پذیرش قطعنامه 598 از سوی امام خمینی(ره)یک شاهکار سیاسی بود و ایران را به یک برتری سیاسی و دفاعی در جنگ تبدیل کرد. در آن زمان جنگ در یک سراشیبی قرار گرفته بود و عراق مرتب پیشروی میکرد اما امام با پذیرش 598 صحنه را کاملا برگرداند و از فردای پذیرش قطعنامه ما حمله میکردیم و عراق عقب نشینی میکرد. عراق در آن شرایط نمیخواست که قطعنامه را بپذیرد اما ناچار شد. چراکه در خرمشهر و مهران و عملیات مرصاد شکستهای سنگینی خورد و به مرزهای بین المللی بازگشت. ما عراقیها را دنبال کردیم و قصد ورود به خاک عراق را داشتیم که امام جلوی ما را گرفت و اجازه پیشروی نداد. دلیل این کار امام هم پیام حضرت آیت الله خامنهای به امام بود که از طریق حاج احمد آقا به ایشان رسید و در این پیام به امام اعلام شده بود که فرماندهان آماده حمله به بصره هستند و حاج احمد آقا از قول امام به مقام معظم رهبری پیام دادند که در مرزهای بین المللی بمانید. بنابراین وقتی که آتش بس داده شد ما در اوج قدرت بودیم.
- { اما بسیاری معتقد هستند که نامه معروف شما به حضرت امام و درخواستهای شما از ایشان در زمینه تجهیزات باعث شد که امام قطعنامه را بپذیرند. در حقیقت برخی میگویند که نامه شما باعث نوشیده شدن جام زهر توسط امام شد. در این نامه فضای کشور بسیار سیاه ترسیم شده است. واکنش شما به این موضوع چیست؟} کسانی که این حرف را میزنند، یا جهل دارند و جنگ را نمیفهمند. مثلا به خودشان اجازه نمیدهند که یک کار پژوهشی درباره جنگ انجام دهند و هیچ کدام از آنها نامه مرا نخواندهاند نامههای قبلی را هم نمیدانند البته برخی هم به خاطر قدرت طلبی این ادعاها را مطرح میکنند. کاسبان سیاسی هستند که از طریق تخریب انقلاب و امام به کسب قدرت سیاسی میپردازند. اگر این حرف را ضد انقلاب بزند ما آن را طبیعی میدانیم چراکه ضد انقلاب همیشه به دنبال تضعیف ارکان نظام از جمله امام بوده است. واقعیت این است که امام تصمیم گرفت و چیزی به ایشان تحمیل نشد.
- امام زمانی که قطعنامه را پذیرفت، جنگ به اتمام نرسید. قطعنامه 598 در تیر ماه پذیرفته شد و آتش بس در اواخر مرداد ماه اجرایی شد. در این میان چندین عملیات صورت گرفته و امام در اوج قدرت ما، مانع از ورودمان به عراق شد. پس چه طور میتوانیم این موضوع را به جام زهر تعبیر کنیم؟ جالب است که امام در شهریور ماه همان سال فرمودند که من لحظهای در این جنگ پشیمان و نادم نیستم. بنابراین مشخص است که عدهای فقط یک سویه به سخنان امام نگاه میکنند و توجهی به دیگر سخنان ایشان ندارند یعنی به ناسخ و منسوخ بودن توجهی ندارند. منسوخ ها را قبول میکنند ولی ناسخها را نفی میکنند.
- من سه سال قبل از آن نامه، نامهای مشابه به حضرت امام نوشته بودم بنابراین اگر حضرت امام قصد داشتند که با این نامهها صلح کنند باید سه سال قبل از سال 67 صلح میکردند. من سه سال قبل از نامه سال 67، تجهیزاتی درخواست کرده بودم که اگر بیشتر از سال 67 نباشد، کمتر نیست. جالب است که نامه سال 64 خطاب مستقیمش به حضرت امام بود اما نامه سال 67 خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی نوشته شده بود. ایشان چند ماهی بود که به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا معرفی شده و هماهنگ کننده میان ارتش و سپاه شده بودند و البته قبل از آن مسئول ادامه والفجرها نیز بودند.
- رویارویی کشور ما با غرب در حوزه اقتصاد است بنابراین احتمال وقوع درگیری نظامی بسیار پائین است. در دوره جورج بوش، وی فضا سازی در جهان انجام داد تا بتواند به ایران نیز حمله کند اما پس از بوش، جمع بندی سیاست مداران غرب عمدتا به سمت رویارویی و فشار اقتصادی علیه ایران رفته است. با این حال نمیتوان در کل منکر احتمال درگیری های محدود شد گرچه احتمالش ضعیف شده است. بنابراین باید بسیار مراقب بود و تمام احتمالات را در کشور مورد توجه قرار داد.
- به عقیده من ایران ابزار فراوانی برای دفاع از سوریه دارد. ایران بدون شک از سوریه حمایت خواهد کرد و خط قرمز ما در منطقه سوریه و حزب الله است و قطعا کوتاه نمیآئیم. البته لزومی هم ندارد که به جنگ کشیده شویم.
- {اختلاف میان آقای هاشمی و آقای احمدی نژاد و عدم حضور رئیس جمهور در جلسات مجمع تشخیص} این یکی از حاشیههای سیاسی مجمع بود. ریشه این موضوع به انتخابات سال 84 مربوط میشود و این موضوع ادامه پیدا کرد. من نمیخواهم یک طرفه قضاوت کنم و بگویم که تمامی این مسائل مربوط به دولت بوده بلکه افرادی هم در مجمع تشخیص در این ارتباط نقش داشتند. آقای احمدی نژاد بیش از 2 سال و نیم است که در جلسات مجمع حضور پیدا نمیکنند. در سالهای اول کامل در جلسات مجمع شرکت میکردند اما در سالهای سوم و چهارم جلسات را یکی در میان حاضر میشدند و در دو سال و شش ماه اخیر هم در جلسات حضور پیدا نکردند.
- {روابط شما با آقای احمدی نژاد} من هر کمکی از دستم بر بیاید به آقای احمدی نژاد و دولت انجام خواهم داد با دولتهای دیگر هم همینطور بوده است، کمک به دولت کمک به مردم است البته من با جریانات انحرافی از سال 1350 تا کنون مبارزه کردهام.
- { تا به حال از شما کمک خواسته شده است} بله. ایشان از من نظر خواسته و من هم نظر و پیشنهاد خود را به آقای احمدی نژاد میدهم. ایشان هم به بعضی عمل کرده اند و به بعضیهای دیگر هم عمل نکردهاند.
- بنده هنوز برنامهای برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ندارم.
- اسرائیل مدتها است که به دنبال شناسایی محیط ایران برای حمله نظامی است اما عوامل بازدارندهای که در کشور وجود دارد تا امروز اسرائیل را ناکام کرده است اما چنین خواستهای در میان سران رژیم صهیونیستی وجود دارد. در خصوص بازار ارز و دلار هم با تیمی از دوستان به این نتیجه رسیدهایم که در آن جلسه آقای دانش جعفری، آقای مجید قاسمی و تعداد دیگری از دوستان حضور داشتند که ما وضعیت تحریمها و وضعیت ارزی کشور را تحلیل کردیم و به این نتیجه رسیدیم که به سوی یک تنگنای تجاری در حال حرکت هستیم. احتمالات ما هم برای دوره دی و بهمن بود که درست بود. متاسفانه مجریان پیش بینی خوبی نداشت و شاهد بودیم که مجلس و هم دولت غافلگیر شدند.
- { پیگیری پرونده فرزند مروحمتان به کجا رسید؟ آیا سرنخهای جدیدی در این باره به دست شما رسیده} در خصوص موضوع احمد 4 احتمال وجود داشت. اول از اینکه وی خودکشی کرده باشد. موضوع دوم ترور توسط منافقین بوده، احتمال سوم ترور توسط سازمان سیا و احتمال چهارم ترور توسط سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی موساد بوده است. هم اکنون سه فرضیه اول رد شده و علائم و اسنادی وجود دارد که این ترور توسط موساد صورت گرفته و آمریکاییها هم اطلاع داشتند. ما منتظر تکمیل تحقیقات هستیم و تا زمانی که این تحقیقات کامل نشود بهتر است صحبتی دراین خصوص نشود.
- این کار را موساد برای انتقامگیری از من به خاطر دوران فرماندهیم در سپاه و اقداماتی که من در تشکیل حزب الله و حماس انجام دادهام انجام داده است. در این خصوص اسنادی به دست ما رسیده اما هنوز به یقین کامل نرسیدهایم اما فرضیه انتقام گیری توسط موساد، فرضیه بسیار قویی است.
- {اما کمی دیر به فکر انتقام گیری نیافتادهاند؟} موساد در این زمینه سابقه دارد. تروریستهای موساد، پس از 30 سال تعدادی از عوامل جریان «عنتبه» را در لبنان شناسایی و سپس برای انتقام گیری آنها را کشتند.